مرداد 1387

خانواده و فقه "عشق‌ورزی"

تهران- دانشگاه صنعتی امیر کبیر

بسم‌الله‌الر‌حمن‌الرحیم

ازدواجی که منشأ تاریخ جدیدی و آموزه‌ی رستگاری برای بشر شد و هم تبریک عرض می‌کنم ازدواج 160 زوج اگر اشتباه نکنم فرمودند، عروس و داماد‌هایی که در این جلسه تشریف دارند بعضی‌هاشون. بقیه‌شون هم ‌عروس و داماد‌های آینده‌اند دیگه. آرزوی خوش‌بختی می‌کنیم برای‌تان. ان‌شا‌الله که تا آخر راه زندگی با هم دوست بما‌نید و به هم عشق بورزید و قربان همدیگر بروید. برای مجر‌دینی هم که در جلسه هستند دعا می‌کنیم که خدا عقل‌شان بدهد و منتطر پولش خیلی نمانند و قسمت آن‌ها هم بکند زود‌تر، یک جشن ازدواج هم برای آن‌ها ان‌شا‌الله بزودی بگیریم این‌جا. ‌من امروز می‌خواهم حرف‌های عشقی بزنم. مجرد‌ها یا گوش‌های‌شان را بگیرند یا ‌از جلسه بروند بیرون. در تاریخ جلسه‌ی خواستگاری علی(ع) از فاطمه‌(س) یک بخشی از این جلسه ثبت شده. نوشتند وقتی به علی گفتند برو خواستگاری ‌فاطمه، چون او و پیا‌مبر هر خواستگاری که می‌آیند برای فاطمه رد می‌کنند فکر می‌کنیم منتظر تو هستند. علی می‌گوید من شرم می‌کنم من خجالت می‌کشم بروم؛ و بعد می‌ترسم به من هم جواب منفی بد‌هند و چیزی هم ندارم که بخواهم زندگی‌ام را اداره کنم، نه ملکی نه پولی و نه هیچی. بالاخره رفت. وقتی آمد خدمت پیغمبر، پیامبر فهمیدند برای چه آمده. گفتند که من تو را شایسته می‌دانم ولی در مورد همه از خود فاطمه سؤال می‌کنم، خود او باید تصمیم بگیرد، در مورد شما هم همین‌طور. پیش از تو کسان بسیاری آمدند ولی تصمیم را فاطمه می‌گیرد. خود این را هم بدانید که این در دورانی مطرح شده که اساساً برای زن و دختر حق بسیاری از انتخاب‌ها نبوده. شاید پیامبر اکرم به یک معنا بنیان‌گذار حق انتخاب همسر و بسیاری انتخاب‌ها و حقوق دیگری که برای زن بعد از اون نها‌دینه شد و جا افتاد باشد. از جمله حق انتخاب همسر، به حدی که در فقه اسلام آمد که اگر زن، دختر، شوهری را ‌نخواهد و به او تحمیل بشود به لحاظ فقهی آن ازدواج باطل است تا دختر راضی نباشد. این یک حمایت بسیار فوق‌العاده و بی‌سابقه‌ی حقوقی ـ فقهی بود از حق انتخاب دختر. در جامعه‌ای که دختر خرید و فروش می‌شد و کوچک‌ترین حق انتخابی نداشت و امروز هم همچنان در دنیا کم و بیش این مسئله هست و منتفی نشده. آن‌جا پیامبر می‌آیند از فاطمه می‌پرسند که علی را می‌شناسی، من هم بهتر از او کسی را نمی‌شناسم برای تو اما نظر خودت چیست؟ فاطمه سکوت می‌کند و حیا که خب به معنی موافقت بود. پیامبر از علی می‌پرسند که برای جشن ازدواج چه داری؟ می‌گوید هیچی، بجز شمشیر و زرهی برای جهاد در راه عدالت و شتری. پیامبر می‌گویند شمشیر را برای نبرد در راه حق و شتر را برای معاش و تأمین زندگی‌ات نگه دار. اما تو بدون زره هم می‌توانی مبارزه کنی، همان را بفروش. زرهش را می‌فروشد به 500 درهم که مهریه‌ی فاطمه ‌است. مجلس جشن و عقد در مسجد با مشارکت توده‌ی مر‌دم بدون تقسیم فقرا و اغنیا که سرمایه‌دار‌ها بروند کدوم اتاق، فقرا کجا بنشینند. بدون این تبعیض و تقسیم برگزار می‌شود. پیامبر سخنرانی می‌کنند در مسجد که «مردم ازواج را آسان بگیرید، به سراغ تشریفات و اشرا‌فی‌گری نر‌وید، مهریه را کم بگیرید». از همان پول مقداری جهیزیه و لوازم خانه و عطر و لو‌ازم مختصر آرایش برای مجلس عروسی تهیه می‌شود و مهمانی شب عروسی. ولی همان‌شب فاطمه بهترین لباس خود را، لباس شب عروسی‌اش را به دختری فقیر و گم‌نام می‌بخشد طبق روایات. دختر فقیری که نمی‌شناسد کی هست که وقتی پیامبر بعد می‌بینند و می‌گویند کو لباست؟ ‌کو این پیراهن عروسی‌ات پیراهن گرانت؟ می‌گوید به کسی دادم که نیاز داشت. پیامبر می‌پرسند کی؟ می‌گوید من نمی‌شناسمش و لازم نیست بشناسم؛ و با لباس عادی حاضر شد. بعد‌ها وقتی از علی پیامبر پرسید فاطمه ‌چگونه ‌همسری است برای تو؟ علی فرمود: نعمَ العون الی طاعت‌الله: بهترین دوست در ‌مسیر خداوند. دوست من است. من با کمک او دارم این مسیر را طی می‌کنم، ما به هم کمک می‌کنیم. و ادبیات حاکم بر این خانواده‌ی دینی خانواده‌ی الگو ببینیم چیه. در روایت آمده است که این‌ها وقتی همدیگر را صدا می‌ز‌دند این‌گونه صدا می‌زدند، علی فاطمه را که صدا می‌زد می‌گفت بنفسی انت: جانم به فدایت. و فاطمه که علی را صدا می‌زد می‌گفت روحی لروحک الفداه: زندگی من قربان تو، هستی من فدای تو. این زن و شوهر یکدیگر را این‌جوری و با احترام صدا می‌زدند. این روایت هم نقل شده از حضرت فاطمه که یا ابالحسن انی لاستحیی من الهی عن اکلف نفسک ما تقدر الا علیه: که علی من از خدا‌وند شرم می‌کنم که در این شرایط زندگی و مبارزه، چون این‌ها یک خانواده‌ی مبارز بود‌ند،‌ یک خانواده‌ی مجاهد بودند، خانواده‌ای که سقف آروز‌هایشان این نبود که چه خانه‌ای داشته باشیم،‌ چه ماشینی و چه لباسی، این چیز‌ها نبود. سقف ایده‌های این خانواده نجات کل بشر بود. جها‌نی فکر می‌کردند و فراتاریخی. می‌گوید که من از خداوند شرم می‌کنم که در این شرایط زندگی و مبارزه هرگز از تو چیزی بخواهم بیش از آن‌چه داریم، ‌ولو آن‌چه در ‌خانه است چیزی نباشد و در حدی باشد که گاه گرسنه بمانیم. روزی پیامبر از فاطمه پرسید در زندگی چه‌جور است علی؟ ‌خواهش می‌کنم این روایت‌ها را دقت کنید خیلی مهم است. ‌فاطمه گفت یا رسول الله ما یدء علیٌ شیع من رزقه الا وزعه الا المساکین: همه‌ی سهم خود از دنیا و ز‌ندگی را بین مسا‌کین و فقرا ‌توزیع می‌کند و چیزی برای خودش نمی‌گذارد. برای خود هیچ نمی‌خواهد. در ‌روایت دیگر فاطمه می‌گوید بسا می‌شد که همه‌ی خانواده، تا کود‌کان روزه می‌گرفتیم و هنگام افطار نان مختصری که مشغول می‌شدیم فقیری، مسکینی، بر‌دگانی به در خانه می‌آمدند و در خانه را می‌زدند و هر آن‌چه داشتیم به آن‌ها می‌دادیم و آن‌شب گرسنه می‌خوابیدیم در حالی که همه لبخند بر لب داشتیم، کسی ناراحت نبود. این خانه خانه‌ای است که در چنین روزی تشکیل شد و الگوی من و شماست. خانه‌ی عشق‌ورزی، فداکاری، کرامت که در سیاست و مبارزه هم فاطمه کنار علی هست. سخنرانی‌ای دارد حضرت فاطمه برای این‌‌که بفهمیم فاطمه غیر از این‌که زن زندگی است و زن عشق است و زن زهد است زن معرفت است، علاوه بر این زن جهاد است و یک زن سیاسی و مبارز. یک سخنرانی‌ای دارند ایشون راجع به مسئله‌ی حق حاکمیت، رابطه‌ی مشروعیت و عدالت اجتماعی. توضیح می‌دهد که ‌این اختلاف بعد از پیغمبر سر مسئله‌ی عدالت و حکومت سر چه بود. این سخنرانی فاطمه است: «سوگند به خدا اگر حکو‌مت در دست علی می‌بود حق هر کسی به او می‌رسید و هیچ ستم‌دیده و له‌شده‌ای نمی‌ماند. هر کس دستاورد خود را می‌چید. تشنگان عدالت را سیراب می‌کرد و این شتر را چنان سالم به مقصد می‌رسا‌ند که به هیچ‌کس رنجی نرسد. علی اگر به حا‌کمیت می‌رسید از اموال مر‌دم برای خود بر نمی‌د‌اشت و آن‌روز زاهدان از اهل دنیا تشخیص داده می‌شدند و راستگویان از دوروغ‌گویان. اما از این پس شما که حق را کنار زدید بازی‌های روز‌گار را پس از این یکی پس از دیگری ببینید و نسل‌های بعد بیش از شما خواهند دانست که با حذف علی چه بر سر امت خواهد آمد. متأسفم که نطفه‌ی فساد بسته شد و حال باید منتظر ماند تا چه وقت بیماری پیکره‌ی جامعه را به کلی از پای در اندازد. از پستان این شتر به جای شیر خون خواهید نوشید و زهری که به سرعت از پای‌‌تان در آورد. از این پس روی آرامش و عدلت را نخو‌اهید دید. پس آماده‌ی آشوب‌ها و ستم‌ها و ناامنی‌ها و هرج و مرج باشید که پی در پی بر سر‌تان خواهد آمد. بشارت باد شما را به شمشیر‌های کشیده، جنگ‌های پیاپی داخلی، خشونت و خون‌ریزی، به هم ریختن نظام اجتماعی، ‌دیکتاتوری و استبداد ستمگران که حقوق شما و سهم‌تان از زندگی را هرگز بقدری که حق شماست به شما نخواهند داد». این‌که می‌گویم عین عبارت ایشون است: ابشروا بصیفٍ ثارٍ: شمشیر کشیده، خشونت. ستوه معتدٍ غاشم: یعنی از این به بعد خشونت است، همه با هم درگیر می‌شوید، آرامش نخواهید ‌داشت. هرجٍ شامل: هرج و ‌مرج خواهد آمد و استبداد، استبدادٍ من‌الظالمین: از این پس استبداد بر شما حکومت خواهد کرد. یدع فیعکم زعیداً: اموال بیت‌المال غارت خواهد شد. بعد فرمود فیا حسرتً لکم و ابنائکم: حسرت و اندوه بر شما، ‌وای که کار‌‌تان به ‌کجا خواهد کشید. این هم بُعد سیاسی فاطمه که در ‌نبرد سیاسی هم این زن و شوهر و این خانواده در کنار هم رد مبارزه هستند. نه برای این‌که سهم ما را از قدرت بد‌هید، چرا حق ما را ندادید بلکه یعنی حق مر‌دم را چرا ندادید. حالا این خانواده ازدواجش، زندگی‌اش، مبارزاتش، عشق‌ورزی‌ و اخلاق‌شان، فقر‌شان و غنا‌شان، شادی و غم‌شان برای ما و شما الگوی هم رهایی‌بخش هم الگوی آرامش، انسانیت، عشق و جهاد است. در طول تاریخ خانواده‌‌های زیادی در حد و اندازه‌ی خودشان از این خانواده الگو‌برداری کردند. من به شما عرض بکنم نسل‌های جوان حول و حوش انقلاب، در سال‌های قبل از انقلاب، نزدیک به انقلاب و سال‌های بعد از انقلاب بخصوص این حالت بیشتر بود. بعداً کم‌تر شد متأسفانه. ما بسیاری ازدواج‌های ساده‌ی انقلابی داشتیم در این جامعه که علوی فاطمی بود. ازدواج‌های کم‌‌خرج، صمیمی، عاشقانه، فقیرانه و انقلابی که فقط پیمان زناشویی بین یک مذکر و مؤنث نبود، میثاق دوستی و همفکری و همکاری هم بود. حتی پیمان جهاد مشترک در راه خدا بود. ما ازدواج‌هایی داشتیم در انقلاب، قبل از انقلاب، نزدیک انقلاب بین بچه‌های انقلابی و بعد از پیروزی انقلاب زیاد که ‌مهریه‌ی دختر‌ها، مهریه‌ی عروس قرآن و کتاب بود. تفریح و گردش‌شان رفتن به محلات فقیر‌نشین و کوره‌پز‌خانه‌ها بود بر‌ای کمک به محرومین. زن و شو‌هر‌هایی که با هم نهج‌البلاغه دوره می‌کردند و بجای تجمل‌گرایی و اشرافی‌گری و چشم و هم‌چشمی زندگی‌های رحمانی و مهریه‌‌های معنا‌دار داشتند. ما داشتیم در دوستان خود‌مان در بستگان ما کسانی ‌داشتیم همین سال‌های اخیر و داریم که مهریه‌ی دختر اینه که شوهر به محض این‌که امکان مالی پیدا کند باید خرج ازدواج 5 دختر و پسر مستضعف و محروم را بدهد. این مهریه‌ای است که دختر از شوهرش خواسته، نه بیشتر. این مباحث همین الان هم هست، باید یک‌بار دیگر این‌ها سنت بشود. و این دختر و پسر‌هایی که از مشکلات زندگی نمی‌ترسیدند. از مشکلات زندگی پل تکامل می‌ساختند. ‌من روایتی از امام ‌جواد(ع) دیدم که می‌فرمایند: «از سختی‌ها نترسید، مشکلات و خطر‌هایی که پیش می‌آید زیر پای مشکلات نیفتید، سوار مشکلات و خطر‌ها بشوید. بردباری بر پستی و نیرنگ پیروز خواهد شد. به خداوند اعتماد کنید. آن‌چه او خواسته عمل کنید. او به آن‌چه وعده داده عمل خواهد کرد.» این‌ها جملات امام جواد‌(ع) است. امام جواد می‌دانید 25 ساله شهید شده. یعنی ‌سن شماها دیگه سقف عمر امام جواد بوده. «دین‌داری عزت می‌آورد و هر جا ذ‌لت و فلاکت است یعنی دین نیست. با تقوا به همه‌ی اهداف درست می‌توان ‌رسید. عمل به وظیفه خود پیروزی خواهد آورد.» بعد می‌فرماید: «از فقر نیز نترسید». می‌گویند «به استقبال فقر نروید ولی اگر آمد نترسید. فقر اگر آمد به آ‌غوش بفشاریدش و قوی باشید.» می‌گوید ضعف نشان ندهید در برابر فقر. «شما در حضور خداوند هستید. بی‌صبری نکنید. مؤدب باشید که خدا به شما و مشکلات شما آگاه است.» ببینید چه منطق و چه اخلاق و چه روحیه‌ای است. یعنی این جهان‌بینی شیعه‌ اسلامی. یک وقتی به ایشان خبر دادند اموال‌تان را دزدیدند در راه. آن کسی که مسئول این اموال بود با ترس و خجالت خبر داد ببخشید من نتوانستم از مال‌تان مراقبت کنم. ا‌مام جواد ‌نوشتند: «مال و جان ما متعلق به ما نیست، ما مالک هیچ‌چیزی در این دنیا نیستیم. دنیا سراسر امانت است». ببینید اگر این طرز فکر، این جهان‌بینی در زندگی ماها حا‌کم شود من اصلاً به آخرتش کار ندارم، همین زندگی دنیا چقدر راحت و لذت‌بخش می‌شود. چون ما هرچه می‌کشیم یا ترس است یا طمع است یا غم است. با این جهان‌بینی دیگر این سه‌تا هیچ‌کدام نخو‌اهد بود. حرص، ترس، حسد، کینه، همه علاج می‌شود. خانواده ریشه‌دار می‌شود، دوام پیدا می‌کند. من تا حدی که فرصت ‌دارم می‌خواهم دوتا الگوی خانواده را این‌جا مقایسه کنم. یکی الگوی دینی خانواده. مراد من الگوی اسلامی خانواده است. از هر الگوی سنتی خانواده دفاع نمی‌کنم. بسیاری الگو‌های خانواده هستند در جامعه‌ی خود ما هم ممکن است باشند برچسب دینی هم ممکن است داشته باشند ولی حقیقتاً دینی نیست. ظواهر دینی دارد، مبتنی بر زور است. زور مردانه یک‌جور زور زنانه یک‌جور. هر کدام به یک سبکی زور‌آزمایی می‌کنند و فضا فضای زور‌آزمایی و کلاه همدیگر را برداشتن است. ‌مراد الگوی دینی خانواده، الگویی که مبتنی بر کتاب و سنت است و این را مقایسه کنم با الگوی سکولار خانواده. که به نظر من ریشه‌ی اصلی فروپاشی خانواده در دنیای مدرن است. که دارد به‌سمت ما هم می‌آید. الان طلاق در جوا‌مع ما هم در بعضی شهر‌های بزرگ بیشتر شده. حالا من نمی‌خواهم در مراسم تازه‌عروس و تازه‌‌داماد‌ها صحبت طلاق و خطراتی که خانواده‌ها را تهدید می‌کند بکنم. می‌خواهم آن جنبه‌ی مثبتش را بگویم. یک روایتی یادداشت کردم من خواهش می‌کنم دقت بفرمایید که حالا این جهان‌بینی اگر باشد مشکلات حل می‌شود، طلاق‌های گسترده‌، خشونت در خانه، روابط سرد رقابت‌آمیز عاری از عشق و اعتماد بین زن و شوهر این‌ها همه علاج می‌شود. الگوی غلط مصرف و اسراف و سر‌مایه‌داری و تجمل‌گرایی و حسادت‌ها کنار می‌رود. خانواده‌های دینی‌تری تشکیل می‌شوند که دنیای‌شان گرم است و آخرت‌شان معتدل. اولین روایتی که عرض می‌کنم ‌این را توضیح می‌‌دهد که روابط زن و شوهر در یک خانواده‌ی اسلامی عاشقانه است قبل از این‌که حقوقی باشد، قبل از این‌که رابطه‌ی قانونی باشد. در خانواده‌ی قرآنی دقت کنید دعوا بر سر حقوق من و حدود تو و وظیفه‌ی تو و قانون نیست. صحبت از عشق‌ورزی و محبت است، صحبت از اعتماد است. صحبت از مرد‌سالاری و زن‌سالاری نیست. صحبت حق‌سالاری، خدا‌سالاری، اخلاق‌سالاری، محبت‌سالاری است. ما این‌جا دو تیپ جامعه و خانواده داریم یکی زور‌سالار و زرسالار که مرد از زور و پولش علیه زن استفا‌ده ‌کند، زن هم مثلاً از زیبایی‌اش و جاذبه‌اش و نفوذش و تاکتیک‌هایی که بلد است. تاکتیک‌های زنانه با تاکتیک‌های مردانه یک جا‌هایی شبیه‌‌اند یک جاهایی هم متفاوتند. هر کدام شروع کنند زن و مرد در زندگی از نقطه‌ی قوت خودشان و نقطه‌ی ضعف همسرش علیه او استفاده بکند. اما در جامعه‌ی حق‌سالار که حالا بعضی روایاتش را می‌خوانم امتیازی که مرد نسبت به زن دارد یا ‌زن نسبت به مرد این امتیاز را در خدمت همسرش و خانواده‌اش قرار می‌دهد. نه این‌که از آن امتیاز علیه او استفاده بکند. اولاً برای تلطیف روابط، این‌جور روایات را کم می‌خوانند، یک علتش هم مسئله‌ی حیاست. ولی من عقیده دارم که یک چیز‌هایی که باید بگوییم نمی‌گوییم، یک ادبیات بهداشتی پیدا می‌کنیم. ظاهر‌مون همه خیلی آدم‌های مذهبی و مؤدّب اون‌وقت یواشکی همه همه‌کار می‌کنند. چرا این‌جوری باشیم؟ بله ما یک دسته روایات داریم که حتی وارد مباحث معاشقه و نحوه‌ی معاشقه‌ی بین زن و شوهر شده و این خیلی چیز عجیبی است. در ادیان دیگر نیست همچین چیزی. ما روایاتی داریم که اصلاً این‌ها را در ملأ عام نمی‌شود خواند فقط زن و شوهر خودشان باید بخوانند، چون وارد معاشقه و عشق‌بازی زن و شوهر می‌شود. می‌گوید این ارتباط دارد با معنویتی که انبیاء آوردند و آن‌چه که خداوند خواسته و این منافات ندارد. ببینید در فرهنگ اسلام و شیعه، در فرهنگ اسلام، قرآن مسئله‌ی جنسیت و سکس تابو نیست. یک نیاز مشروع است. منتها حریم دارد و حد دارد. اگر از حریم خصوصی کشانیدش به حریم عمومی و اخلاق و عدالت را ازش حذف کر‌دی همین مسئله‌ی نیاز جنسی تبدیل می‌شود به یک چیز ضدّ ‌ارزش و ضد‌ّ تکامل و ضد‌ّ اخلاق. اما اگر در حریم خصوصی، در حریم خودش رعایت شد یک چیز نه تنها ضدّ ‌ارزش و منفی نیست؛ نه تنها بی‌ارزش نیست بلکه یک ارزش صد درصد اسلامی و مذهبی است. حالا من روایتش را می‌خوانم که اصلاً در حد عبادت تلقی می‌‌کند. یعنی می‌گوید پاداش الهی دارد، عجر دارد. این تعابیر را شما ‌بروید بگردید در کدام یک از ادیان دیگر است، در کدام مکتب بحث می‌شود که حتی معاشقه‌ی زن و شوهر را عبادت تلقی می‌کند. اما معاشقه‌ی خیابانی مردان و زنان با همدیگر را گناه تلقی می‌کند. ببینید راجع به روابط جنسی در عرصه‌ی عمومی، هر کس با هر کس که از مدار عدالت و اخلاق و انسانیت خارج می‌شود فوق‌العاده حساسیت منفی دارد. اما راجع به روابط آن دختر و پسر یا زن و مردی که با هم پیمان جنسی ـ اخلاقی بسته‌اند و متعلق به یکدیگر هستند درست عکس است. آن‌جا دعوت به حیاست، این‌جا دعوت به بی‌حیایی می‌‌کند و این خیلی نکته‌ی مهمی است. حالا من اون مقدار روایتش که خیلی بی‌تربیتی نباشد را برای‌تان می‌خوانم بقیه‌اش را خو‌تان را بروید بخوانید. اون مقدار روایتی که حالا بعضی مجرد‌ها هم این‌جا هستند در حدی که اون‌‌ها هم هوس کنند بروند ازدواج ‌کنند یک بخشیش را من می‌‌خوانم برای‌تان. ببینید اولاً تمام روایت را که برای‌تان می‌خوانم تعادل دارد. وقتی با مرد صحبت می‌کند اسلام تمام توجهش را به زن معطوف می‌کند؛ از حقوق زن، کر‌امت زن، احساسات زنانه، میل زن. وقتی با زن صحبت می‌‌کند راجع به مرد صحبت می‌کند که نیاز‌های او، حقوق او، حدود او، حرمت او. د‌رست برعکس ما‌ها که ‌هی از حقوق زن حرف می‌زنیم از وظایفش چیزی نمی‌گوییم. به مرد هم که می‌رسیم از اختیارات مرد می‌گوییم از وظایفش نمی‌گوییم. عکس قضیه درست است. هر دو باید بدانند حقوقی دارند ‌در بزرابر هم و ظایفی و اتفاقاً ما بیشتر نیاز داریم وظایف‌مان را به ما تذکر بدهند تا حقوق‌مان. چون خود‌مان به قدر کافی دنبال حقوق و اضافه‌حقوق هستیم. پیامبر از یک طرف برای این‌‌که روابط دا‌خل خانه را بین زن و شوهر تلطیف کند و مردان را از خشونت مردانه یک کمی تعدیل کند و بگوید آقا با خانمت داری صحبت می‌کنی توی خیابان نیستی توی جبهه‌ی جنگ هم نیستی در بازار هم نیستی، رابطه‌ات با زنت با خانمت باید رابطه‌ی انسانی باشد. ‌من فقط نمونه می‌‌خوانم. در روایت به مرد می‌گوید که باید که ‌ناز زنت را بخری و منتش را بکشی و این تعبیر در روایت است که به همسر‌ان‌تان بسیار بگویید که دوستت دارم، گفتن این حرف لازم است. این‌‌که در دلت دوست داشته باشی کافی نیست به زبان بیاورید و این نیاز طبیعی است. هر کسی دوست دارد بهش بگویند دوستت دارم ولی در روایت می‌فرماید زن بویژه بیشتر نیاز دارد به لحاظ عاطفی که همسرش بهش این جمله را بگوید. یعنی ایجاد عشق رومانتیک دا‌خل خانه بین زن و شوهر یکی از سنن اسلامی است. احساسات عاشقانه را باید بهش احترام گذاشت بین زن و شوهر، نه بین مردان و زنان دیگر. بین زن و شوهر احساسات عاشقانه و کلمات عاشقانه. در روایت ما زیاد داریم پیامبر و اهل بیت فرمودند که با همدیگه این‌جوری صحبت بکنید، خشن و خشک و سرد با هم صحبت نکنید. با نامی که دوست دارد همدیگر را صدا بزنید. بعد در روایت پیامبر فرمود: ان الرجل لیوجر فی رفع اللقمه الی فی یمرئة: به مرد‌ها گفت ‌حتی اگر لقمه‌ی غذا را در دهان زنان‌تان بگذارید خداوند برای همین به شما پاداش خواهد داد. غذا در دهان خانمت بگذار. یعنی ببینید ‌این‌ها خیلی مسائل مهمی است. ما از پیامبر و اسلام فقط دو بعد را گفتیم. این بعد هم ببینید که چقدر حساسیت راجع به روابط عاشقانه، احساسات عاشقانه و همین روابط رومانتیک بین زن و شوهر است. پیامبر فر‌مود که پیامبر پاداش می‌دهند به‌خاطر این‌که لقمه‌ی ‌غذایی را با محبت به دهان همسرش می‌گذارد و به‌خاطر گفتن این جمله به همسرش که دوستت دارم. این‌ها جزو روایات است و مکرر در روایات ذکر شده. حالا بعضی از این نظریه‌پرداز‌ها راجع به اخلاق جنسی و روان‌شناسی جنسی یک وقت دیدم در همین دوره‌ی مدرن هم در غرب ‌همین عبارت را تأیید می‌‌کند، می‌گوید به زنت بگو دوستت دارم ‌ولو دروغ. می‌گوید ولو دروغ هم بهش بگویی دوستت دارم این جمله کار خودش را می‌کند و یک بار که می‌گویی یادش می‌ماند خانمت و همین‌طور به عکس. این‌‌ها چیز‌هایی است که از خاطره‌ها محو نمی‌شود. البته اسلام توصیه نمی‌‌کند به دروغ. توصیه می‌کند ‌این حالت محبت و مودت ‌خا‌لصانه و حقیقی باشد ولی این جمله را من دیدم یک جایی. و در روایت می‌گوید حتی اگر همسرت پیر ‌باشد یعنی نباید فقط موقع جوانی و سر‌حالی به همدیگر این حرف‌ها را بزنند. می‌فرماید در دوران پیری هم زن و شوهر ‌باید ‌با هم این‌جور صحبت ‌کنند. در سنت اهل بیت ثبت شده، آن‌‌هایی که سنی کردند آن‌هایی که شهید شدند در جوانی رفتند، این‌که انبیاء و اولیاء تا سنین بالا همین‌جوری با همسران‌شان صحبت می‌کردند. مثل دو‌تا پسر و دختر توی عقد و نامزدی نامزد‌بازی می‌‌کردند. این هم یک تعبیر. ‌روایت دیگر، این روایت می‌خواهد ‌خانواده را اخلاقی کند، حقوقی کند، انسانی کند و ‌محبت و عشق حاکم باشد در جامعه و هر کسی وظیفه‌ی خودش در برابر دیگری را بشناسد و به حقوق و حتی احساسات او احترام بگذارد. در ‌روایت می‌گوید زن و شوهر به هم دروغ نگویند مطلقا. ممکن است همه‌ی حقایق را نتوانند به همدیگر بگویند بعضی مسائل را ولی دروغ به همدیگر نگویند، باب خیانت را ‌به هم باز نکنند. در روایت می‌فرماید ‌مردی که زن بد‌اخلاقش را تحمل ‌کند و او را آزار ندهد یا زنی که شوهر بد‌خلق و نمک‌نشناسی را تحمل کند و ‌فضای خانه را تلطیف بکند، یعنی زن و مردی که همدیگر ا تحمل کنند، مشکلات و بد‌اخلاقی‌های هم را تحمل کنند و گذشت کنند و اظهار عشق به هم بکنند پیامبر فر‌مو جزو اولیای خدا‌وند هستند. ‌فر‌مود یکی از علائم ولایت الهی این است که زن و شوهر ولو همسرش بد‌اخلاق است و حقوق را رعایت نمی‌کند این تحملش بکند. فر‌مود این هم جزو علائم ولایت است و این‌ها جزو اولیاء هستند و چه پاداش‌ها خواهند داشت. از یک طرف در روایت می‌‌فرماید زنی که به شوهرش خیانت کند یا شوهرش را آزار بدهد یا به شوهرش تو‌هین کند (لا یقبل الله صلاتها) خداوند نماز آن زن را قبول ‌نخواهد کرد. ولا حسنة من عملها: هزار عمل صالح هم انجام بدهد آن زن خداوند از او نخواهد پذیرفت. یعنی خداوند مشروط می‌کند پذیرش ‌نماز زن را به این‌که ‌شوهرش را راضی نگه دارد و توهین بهش نکند و آزارش ند‌هند، و به عکس. این‌‌هایی که می‌گویم همه روایت از دو طرف ‌زیاد است، من فرصت ندار‌م همه را بخوانم چون می‌خواهم در آخر بحث به یک الگوی سکولار خانواده هم اشاره بکنم. حتی تعینه و ترغیه: مگر این‌‌که شوهرش را کمک کند و راضی کند از خودش. خداوند نماز آن زن را نخواهد پذیرفت و نیکی‌های او را پس می‌زند تا آن‌گاه که شوهرش را راضی کند. یعنی معنویت و تقرب به خدا گره می‌‌خورد با رعایت حقوق و حرمت شوهر. از اون‌طر‌ف پیا‌مبر فر‌مود مرد موذی، ظالم و خشن که همسرش را اذیت می‌کند و از قدرتش، ثروتش، موقعیتش سوء‌استفاده می‌کند علیه همسرش و خانواده را تحت فشار می‌گذارد مستحق عذاب آخرت است حتی اگر مجاهد و عابد باشد. این یک قضیه‌ی عجیبی است. ببینید یکی از اصحاب بزرگ پیغمبر سعد‌بن‌معاذ است، اسمش را شنیدید. سعد‌بن‌معاض خیلی انسان بزرگی بود و خیلی خدمت کرد. ایشون وقتی از دنیا رفت پیا‌مبر این‌قدر بهش علاقه داشت که تشییع جنازه‌اش پابر‌هنه آمد و وقتی می‌خواستند دفنش کنند پیا‌مبر رفت در قبرش ‌قبل از این‌که آن‌ را بگذارند رفت وارد قبر شد و یک نگاهی کرد و ‌دعایی خواند آمد بیرون بعد دفنش کردند، برایش دعا کرد. اما وقتی دفن شد مادر ‌سعد که بالا‌سر قبر ایستاده بود گفت خب پیامبر پابرهنه آمده در تشییع جنازه‌اش خودش هم رفته در قبرش دعا خوانده براش و دعا کرده، بعد گفت سعد بهشت ‌گوارایت. آن‌جا پیامبر به مادرش فر‌مود از کجا فهمیدی که بهشتی شد همین الان؟ فر‌مودند همینک سعد در فشار است زیرا گاه با همسرش تند‌خویی می‌‌کرد. گاهی با زنش خشونت می‌کرد، با پرخاش برخورد می‌کرد. همینک در فشار است علی‌رغم همه‌ی این جها‌‌د‌ها و مبارزه‌هایش. فر‌مود این‌ها هم هست. مبارزه با خشونت علیه زن. مسئله‌ی خشونت علیه زن یک چیز قدیمی نیست، همین الان هم هست در دنیا. آخرین آماری که دادند نهاد‌های بین‌المللی گفتند بیش از یک سوم یعنی 35 درصد زنان جهان از دست مرد‌‌ها کتک می‌خورند و این در جوامع مدرن و سنتی و شرقی و غربی و همه‌جا هست. اتفاقاً در جوامعی که اخلاق و دین ضعیف است یعنی خدا‌ترسی و این‌ها نیست این خشونت علیه زن بیشتر است. در همین به‌اصطلاح جوامع مدرن سکولار خشونت علیه زن کتک زدن زن بیشتر است. یا از سر این‌که او تحت سلطه است و تو ‌آن‌جایی که می‌توانی از قانون فرار کنی می‌کنی و تعهدی در برابر همسرت ‌نداری. می‌دونید الان دیگر خانواده‌ای به اون وصت تشکیل نمی‌شود در بسیاری از این کشور‌ها. فقط هم‌زیستی هست یعنی با هم توافق می‌کنند ما جایی ازدواج‌مان را ثبت نمی‌کنیم که هر وقت بشود از شرّت خلاص شوم، من تعهدی در برابر تو نمی‌کنم. اخلاق و تعهد و تکلیف و وظیفه و شرع و آخرت را من قبول ندارم. تا یک ‌مدتی با هم هستیم، تا من بهت نیاز دارم، تا من ازت لذم ببرم ‌با همدیگر توافق کنیم یک پروتوکلی داریم باهات هستم والا ولت می‌کنم. فلذا الان ملیون‌ها خانه است ‌که درش خانواده نیست فقط دارند با هم موقتاً زندگی و گاهی 2،‌3 تا بچه هم دارند هنوز از‌دواج نکر‌دند. در همین ‌خانواده‌ها بسیار شدید است، حالا یا مست می‌کند می‌آید می‌زند یا هر چیزی. در جو‌امع ‌مذهبی هم اگر هست خشونت توی خانواده‌هایی است که مذهب و فر‌هنگ دینی در خانواده حاکم ‌نیست، مذهب فرمایشی و ظاهری است. در خانواده‌های متدین اصلاً شما بروید ببینید خانواده‌هایی که عمیقاً دین را بشناسند با قرآن و حدیث آشنا باشند ما خشونت در خانه نداریم. ببینید در روایت می‌فرماید که پیامبر فرمود به ‌مردان؛ شنید چندتا از مردانی که مسجد می‌آیند خانم‌هاشان را می‌زنند گاهی. پیا‌‌مبر در مسجد آمد سخنرانی و فر‌مود «انی اتعجب و من یضرب امرئته و هو بضرب اولی منها»: من تعجب می‌کنم چطور همسران‌تان را که در آغوش می‌گیرید گاه کتک می‌زنید و مجروح می‌کنید. «فان فیهَا الْقصاص» قصاص در انتظار شماست در دنیا و آخرت، شما را قصاص می‌کنیم این‌جا ما. مگر حق داری بزنی چون زور داری؟ بعد در مورد زنان خاصی که مسائلی دارد که در فقه بحث شده که ‌تعبیر «فضرب هن» است، آن‌جا پیامبر در مورد آن آیه هم توضیح داد. فر‌مود این تنبیه «فضرب هن بالجوع» تنبیهش بکن با گرسنگی دادن، منظور این نیست که کتک بزنی و لت و پار بکنی و بعد مراحلی دارد. تازه فضرب هن که دارد که بعضی‌ها این را دست گرفتند در روایت پیامبر فرمود که تنبیه اخلاقی یا تنبیه اقتصادی است. «فضرب هن بالجوع و العرا» تفسیر آیه‌ی قرآن است. والّا فرمودند اگر بزنی جوری که این مجروح بشود یا قرمز بشود دیه دارد، کبود بشود دیه دارد. ‌ببینید مبارزه با خشونت علیه زن که این هنوز در دنیا هست. از همه‌ی قاره‌های جهان همین الان هم هست این مسئله و خیلی هم شدید است. این حساسیت اسلام است. در مورد زن خاصی که فحشا کرده یا خیانت کرده به شوهرش یا به وظیفه‌اش عمل ‌نکرده و چه و چه تنبیهاتی است مثل تنبیهات اقتصادی تنبیهات اخلاقی و قهر و این‌ها. بعد هم اگر صحبت تنبیه بدنی است با تعزیر شرعی و این‌ها است. ‌این هیچ ربطی به این مسئله ‌ندارد. به پیامبر یک وقت گفتند آقا فلان مرد به زنش سیلی زده پیامبر فرمود هم در دنیا باید قصاصش کنند این را که برداشته همچین کاری کرده، یک میلی ‌دارد هوسی کرده می‌زنه. پیامبر فر‌مود من می‌بینم که در آخرت خداوند به فرشته‌ی عذاب خواهد گفت به ازای هر سیلی‌ای که زدی 70 سیلی‌ آتشین، سیلی‌های جهنمی و آبدار دریافت کنید. بعد پیامبر به مر‌دان سفارش می‌کرد «حق زوجه الی المرء ان اذنبت غفرلها» ‌فرمودند این حق زنان شماست بر مردان که اگر زنان شما خطایی کردند ببخشید، ثبت نکنید، دنبال انتقام نباشید، گذشت کنید. به مرد‌ها فر‌مود این حق شرعی است که زنان‌تان به عهده‌ی شما دارند. گذشت کنید، سخت‌گیری نکنید داخل خانه. در روایت امیر‌المؤمنین فر‌مود: زنان را مجبور به کار‌های خشن نکنید. از جمله برای مسئله‌ی مادری رسالت مقدس بزرگی است که، می‌دانید زن است که مجرای خلقت و آفرینش خداوند است. خداوند از طریق بدن زن است که خلق می‌کند بشر را. بدن همه از بدن ما‌دران‌شان، از گوشت و پوست و استخوان مادر‌ان‌شان تشکیل شده، همه‌ی ما و شما. این موقعیت خاص و مقدسی که زن دارد، مادر و بدن مادر، یک حریمی خدا‌وند ایجاد کرده از جمله این‌که مرد باید نفقه‌ی همسرش را بدهد، زن را مجبور به کار اقتصادی نکند، تأمینش کند با احترام و مجبور به کار‌های خشن نکند. به استثمار و بیگاری مجبورش نکند که تو باید بروی خرج خودت را خودت در بیاوری. این‌ها را اسلام شدیداً باهاش مبارزه کرده. حالا یک وقتی ‌یک زنی خودش می‌خواهد به همسرش کمک کند و نیاز زندگی‌شان را تأ‌‌مین بکنند آن یک مسئله‌ی دیگری است ولی وظیفه‌‌ای که زن برود بیرون خرج خانه را در بیاورد، اسلام همچین وظیفه‌ای برای زن قرار نداده. اگر خودشان می‌خواهند همکاری می‌کنند می‌روند با رعایت حقوق شرعی و حدود شرعی کار می‌‌کنند آن عیبی ندارد، خودش هم یک خد‌متی است و جهادی هم کرده که به شوهرش کمک می‌کند و زندگی‌شان را دارند تأمین می‌کنند. به شرط این‌که خود این استقلال مالی و اشتغال زن ‌به جای کمک به تحکیم خانواده باعث تضعیف روابط زن و شوهر و فروپاشی خانواده ‌نشود، که این هم یک مشکلی است که بعضی جاها شده و باید علاج و اصلاحش کرد. همین‌طور اسلام شدید نسبت به حریم زن حساس است. هم با این مردانی که زنان‌شان بر‌هنه‌‌اند و آرایش می‌کنند و عطر می‌زنند در جامعه می‌آیند جلوی مردان دیگر، و نه خود زن ناراحت است و ‌مرد. خب ‌مگر متوجه نمی‌شوی وقتی خانمت آرایش می‌کند و معطر می‌آید بیرون و از جلوی مردان متعدد رد می‌شود 500 نفر اقلاً 1000 نفر نگاه می‌کنند او را، یک براندازی می‌کنند و با خودشان یک چیزی می‌گویند، یک متلکی می‌گویند، به رفیق‌‌شان یک چیزی می‌گویند. ‌مرگ این‌ها را نمی‌فهمیم؟ یعنی زنی که برهنه می‌آید بیرون‌، آرایش می‌کند می‌آید بیرون متوجه نیست که دارد فضا را جنسی می‌‌کند؟ متوجه نیست که نگاه‌هایی که دارند بهش می‌کنند ‌نگاه‌های انسانی نیست، نگاه‌های مذکر به مؤنث است. به روح تو نگاه نمی‌‌کند به کرامت تو نگاه نمی‌کند، اصلاً با شخصیت تو کاری ندارد. به بدنت دارد نگاه می‌کند و این نگاه توأم با احترام نیست. ذره‌ای احترام در این نگاه نیست. نگاه استثمار‌کننده است، نگاه توهین‌کننده است. اصلاً نگاه نگاه توهین‌آمیزی است. فلذا اسلام روی حجاب حساس است، از جمله یکی از عللش هم این است. از آن‌طرف می‌گوید که حریم زن، هم زن مواظب حریم خودش باشد هم شوهران مواظب حریم همسران‌شان باشند. از آن‌طرف هم راجع به تعصب اضافی، جایی که جای غیرت و غیرت‌ورزیدن ‌نیست. این‌جا هم ‌حساسیت است. افراط از آن‌طرف هم در برابرش ایستادند. ببینید ‌این روایت از پیامبر است. پیامبر فر‌مودند: «ایاک و تغایر فی غیر موضع الغیره»: مبادا جایی که جای غیرت نیست غیرت‌های بیخودی و افراطی و تعصب بیخودی بورزید. بفهمید که کجا غیرت و تعصب افراطی است،‌ کجا لا‌ابالی‌گری است و کجا حد تعادل است. از دو طرف در روایت فر‌مودند. تعادل بین بی‌غیرتی و تعصب. روایت فرمود که خدا‌وند بیزار است از مردی که زنش را تحت فشار می‌گذارد تا زن از حق خودش بگذرد. مجبور بشود جدا بشود ازش یا تسلیم شود، از حقش بگذرد. و بعد حالا آن را توضیح خوا‌هم داد. مسئله‌ی حقوق جنسی همدیگر است که حالا من به آن اشاره می‌کنم. روایت داریم که خب زن باید خودش را برای شوهرش آرایش بکند. همان‌قدر که می‌گوید بیرون زن در عرصه‌ی عمومی آرایش نکند، معطر نباشد، رفتار و طرز حرف زدنش جنسی نباشد، هی سیگنال ندهد علا‌مت ندهد و حریم انسانی خودش را حفظ بکند، طرز راه رفتنش، طرز نگاه کردنش، طرز صحبت کردنش. درست در خانه برای همسر روایت می‌گوید کاملاً عکس این مسئله باید عمل کند. در این قضیه در روایت می‌گوید هرچه زیاده‌روی هم بکنند زن و شوهر خوب است، بهتر است، ثواب دارد. در روایت می‌فرماید تهیت الرجل للمرء. بعکسش هم هست. مرد هم باید خودش را برای خانمش آرایش کند، برسد به خودش، مرتب باشد. ممکا یزید فی عفتها. این باعث می‌شود همسرش ‌نیاز جنسی همسرش فقط با شوهرش ارضاع بشود. دیگر نیازی نباشد برود در خیابان با مردان دیگری خودش را ارضاع کند. در روایت می‌فرماید زن و شوهر باید همدیگر را به لحاظ جنسی ا‌رضاع کنند. عرضه‌ی مباحث جنسی در خیابان و دانشگاه و تاکسی و پارک و مدرسه نیست، در خانه است و در حریم خصوصی. حتی حیوانات هم شما می‌دانید جز چند‌تا حیوان، اکثر حیوانات هم مسائل جنسی‌شان در حریم خصوصی است. جز چند‌تا حیوان داریم که آن‌ها سمبل مسائل جنسی هستند. گاهی خوک و خروس و این‌ها را مثال می‌زنند. اکثر حیوا‌نات هم دنبال خلوت هستند، یعنی حریم خصوصی سر‌شان می‌شود که مسا‌ئل جنسی، تحریک جنسی مال حریم عمومی نیست. اخلاق جنسی در حریم عمومی یک‌جور است در حریم خصوصی یک‌جور است. گاهی هم عکس هم است. لذا در ‌روایت می‌‌فرماید در حریم عمومی زن و مرد حیا داشته باشند. اما در حریم خصوصی زن و شوهر کا‌ملاً بی‌حیا باشند. ببینید این‌ها عین روایات ماست. در روایت می‌گوید مرد باید خودش را برای همسرش آرایش کند، معطر باشد. گفت اگر بوتیفار به خودش می‌رسید زلیخا دنبال یوزارسیو راه نمی‌افتاد. این مشکل را بوتیفار متوجه نشد. حالا بقیه باید متو‌جه بشوند. از آن‌طرف آرایش زن برای شوهر و رفتار تحریک‌آمیز و تحریک‌کننده که عین این‌ها در روایت آمده که من اگر بخواهم بروم شما نگویید چه آدم بی‌حیایی نشسته این بالا چه چیز‌هایی می‌گوید. من تازه بعضی روایات را نمی‌خوانم برای‌تان. آرایش زن برای شوهر را در روایت می‌فرماید پاداش جهاد در راه خدا دارد. ببینید با چه چیز‌هایی مقایسه‌اش می‌کند. می‌گوید بالاترین عبادت است. از طرفی به زن می‌گوید در برابر شوهران‌تان خاضع و پذیرنده باشید، نگذارید فر‌هنگ لجاجت و رقابت و اهانت بین شما و شوهر‌ان‌تان حاکم بشود، قلب شوهر‌تان را بدست بیاورید. و بعد از آن‌طرف به زن می‌گوید کار خانه اگر داری انجام می‌دهی فکر نکن این‌‌ها کلفتی و نوکری است، با این اسم‌های تحقیر‌آمیز خرابش نکنید. خیلی جالبه بیرون اگر زن برود بیرون برای اداره‌ای جایی کار کند اسمش را نمی‌گذاریم کلفتی. یا مرد برود بیرون کار کند دیگر اسمش کلفتی و نوکری نیست. اما اگر مرد برای خانواده‌ی خودش کار می‌کند می‌آورد می‌شود نوکر، زن هم اگر در خانه‌ی خودش دارد برای شوهرش و بچه‌هایش کار می‌کند ‌خانه‌داری می‌کند این می‌شود کلفت. این‌ها یعنی حماقت. این ادبیات ادبیات احمق‌هاست. ‌اولین وظیفه‌ای که زن و شوهر ‌دارند نسبت به همدیگر است. بله مرد بگوید من نوکر خانمم هستم، زن هم بگوید من کلفت شوهرم هستم بله. خیلی خوب است. بعد هم اصلاً کی گفته نوکر و کلفتی کلمات بدی است؟ درود بر هر‌چه ‌نوکر و کلفت ‌است و مرگ و ننگ بر هر‌چه آدم مفت‌خور است، هرچه انگل است. در جامعه که انگل‌ها افتخار می‌کنند انگل هستند کلفت و نوکر شده فحش. کلفت و نوکر خیلی هم انسان‌های شریفی هستند، خیلی شریف هستند. کار می‌کنند برای تأمین شرافت خودشان و زندگی شرافت‌مندانه‌ی خانواده‌ی خودشان. مرد باید افتخار کند که ‌نوکر زن و بچه‌هایش باشد و زن هم بگوی من افتخار می‌کنم ‌کلفت شوهرم و بچه‌هایم هستم. از چی فرار می‌کنیم؟ از چیزی که باید بهش افتخار ‌کنیم خجالت می‌کشیم؟ از چیزی که باید شرم کنیم بهش افتخار می‌کنیم. این فر‌هنگ‌های ما اصلاح باید بشود. و در عین حال مرد در کار خانه باید کمک کند به همسرشو باز روایت را ببینید. پیامبر(ص) فرمود امیر‌المؤمنین(ع) می‌فر‌ماید: من یک روز در خانه نشسته بودم، من و فاطمه داشتیم عدس پاک می‌‌کردیم، در کار آش‌پزی داشتم به فاطمه کمک می‌‌کردم. پیا‌مبر آمد وارد خانه شد. بعد علی می‌گوید من یک کمی خودم را جمع و جور کنم که ‌ایشون نبیند من دارم آش‌پزی می‌کنم. پیامبر فرمود: هر ‌مردی که در زندگی و کار خانه، مردانی که به زنان خود ‌خدمت می‌کنند نام‌شان شهدا ثبت می‌شود. ببینید در حد شهادت. اصلاً چندین روایت داریم این‌ها را می‌برد در ‌حد ‌جهاد، در حد شهادت، می‌گوید یک سال طواف خانه‌ی خدا، یک سال نماز‌ شب، روزه. البته من این روایت‌ها را می‌خوانم چون خانمم این‌جا نیست. چون من خودم هیچ‌کدوم از این‌کار را آش‌پزی و این‌ها را بلد نیستم. عرض شود در روایت باز می‌فرماید زنی که وقت و توان خود را برای خانه و خانواده، شوهر و فرزندانش صرف می‌کند هر لحظه در حال تقرب به خدا‌وند است و در تمام ساعاتی که دارد کار می‌کند، خدمت می‌کند به شوهر و فرزندش، در تمام آن‌ ساعات مورد رحمت خدا‌وند و فرشتگان است. و بعکس می‌‌گوید مردی که صبح از خانه می‌آید بیرون برای تأمین معاش زن و بچه و خانواده‌اش که بدون ستم به کسی، بدون این‌که لقمه را از دهان ‌کس دیگری من بیرون بیاورم، نان حلال بیاورم برای زن و بچه‌ام به خانه، پیامبر فر‌مود: کل متشهدة بدمه فی سبیل‌الله: هر روز دارد شهید می‌شود. اصلاً یک روایتی من دیدم برای اولین بار خیلی عجیب بود، روایت می‌گوید که، این را خواهش می‌کنم دقت کنید. ما‌ها از کار می‌ترسیم و فرار می‌کنیم. خیال می‌کنیم بیکاری زرنگی است، کار یک نوع خریت است و ‌هرچه کم‌تر کار کنی بیشتر بردی و زرنگ‌تری. در روایت می‌گوید حتی اگر شما نیازی به دسترنج‌تان ندارید، کاملاً مرفهید باز هم باید کار کنید. چون روح شما به کار احتیاج دارد. علاوه بر این‌که بدن شما برای غذا و معاش و لباس و این‌ها پول می‌خواهد و کار می‌خو‌اهد پیامبر می‌فرماید روح‌تان و اخلاق شما به کار احتیاج دارد. آدم مفت‌خور، انگل و راحت‌طلب سقوط می‌کند به لحاظ اخلاقی. مگر آن‌هایی که مریضند و نمی‌توانند که آن‌ها وظیفه‌ای ندارند. یک رواین دیگر من دیدم ‌ا‌خیراً می‌گوید بعضی گناهان شما کردید و می‌کنید در زندگی که هیچ‌جور پاک نمی‌شوند الّا با کار. خیلی روایت عجیبی ‌است. می‌فرماید گناهانی در زندگی‌تان می‌کنید که این گناهان بعضی‌هایش با صدقه حل می‌شود. بعضی‌هایش با روزه‌ی مستحبی. بعضی‌هایش با انفاق و ایثار. بعضی‌هایش با توبه و استفغار با گریه. بعضی‌هایش با چه و چه. بعد می‌فرمود گناهانی هم دارید که با هیچ‌چیز تطهیر نمی‌شود الا با کار و مشکلات زندگی، تنگی معاش، همین‌که مجبوری بدوی و خرجی در بیاوری، اجاره خونه در بیاوری، مشکلات را تحمل کنی. بعضی‌هایش با این پاک می‌شود فقط. یعنی ارتقاء روحی پیدا می‌کنید. آخه دیدید بعضی‌ها می‌گویند در زندگی ماشینی جدید یا در جامعه‌ای که خانواده‌ای که سطح زندگی‌‌اش مشکل دارد دیگر فرصتی برای معنویت نیست. می‌گوید من فرصتی ندارم برای تجربه‌ی دینی و تجربه‌ی معنوی. اصلاً معنویت سکولار یعنی همین. این خیال می‌کند مثلاً ‌تقسیم می‌کنیم رو‌ز‌ها‌مان را، مثلاً 1 تا 2 ناهار می‌خورم، 2 تا 3 می‌روم مهمانی، 4 تا 3 می‌روم سینما، 4 تا 5 هم تجربه‌ی دینی می‌‌کنم، می‌خواهم معنوی بشوم. اصلاً این‌جوری نیست. شما همان لحظه‌ای که آمدی بیرون ‌داری کار می‌کنی،‌ درس می‌خوانی، مبارزه می‌کنی یا در خانه یا در بیرون، همان لحظه با نیت و ارتباط دادن این عمل با خدا‌وند همان لحظه شما در حال تجربه‌ی دینی و معنوی هستی. همان عبادت است. همان لحظه دارد مقامت بالا می‌رود و ارتقاء مقام پیدا می‌کنی، تقرب به خداوند است. این فرق معنویت در اسلام با معنویت مسیحی و معنویت سکولار و معنویت بودایی است. شما همان لحظه‌ای که در کار علم و درسی و ‌داری می‌خوانی و می‌شنوی، همان لحظه‌ی ‌دانشگاهت، کار‌گاهت، آزمایشگاهت معبد توست و عبادتگاه توست اگر هدفت درست باشد. این هم یکی. از اون‌طرف زنی که برای شوهرش این‌جور باشد از این‌طرف باز روایت می‌گوید ر‌عایت احساسات زنانه و دخترانه. در یک ر‌وایتی هست که حتی به احساسات زیبایی‌شناسی زن باید احترام گذاشت. زیبایی‌شناسی زن با مرد متفاوت ‌است. این روایت را خواهش می‌کنم دقت کنید. امام حسین‌(ع) سید‌الشهدا‌(ع) که الگوی جهاد و شهادت است برای ما نگاهش به احساسات زنانه چه‌جور نگاهی است. در روایت دارد بعضی از یاران سید‌الشهدا‌(ع) آمدند خانه‌ی ایشون مهمانی. وارد که شدند همان در اول اتاق که باز بود رفتند تو. بعد دیدند یک اتاق قشنگ و چقدر آرایش و در و دیوارش همه مرتب و این‌هاست. به امام حسین گفتند عجب آقا، شما هم؟ شما هم بله؟ خانه‌تان آرایش و تشریفات و این‌ها؟ امام حسین فرمودند که این اتاق خانمم بود شما سرتان را اندا‌ختید پایین رفتید تو، اتاق من آن‌طرف است. این‌ها را برد در اتاقش. دیدند یک اتاق ساده‌ای و حصیری و هیچی دیگر نیست در و دیو‌ارش و نشستند. امام فر‌مودند آن اتاق خانم من است، ما مهریه‌ی خانم را همان ‌اول بهشان می‌دهیم هرچه که مایل باشند می‌خرند، اتاق خودش است تزئین کرده، این حق اوست. ببینید حالت‌های خشک نیست. این سید‌الشهدا است، امام جهاد و شها‌دت، امام کربلا. حالا این‌ها را می‌گویم برای وقتی که اولاد‌دار شدید، عروس داماد‌های این‌جا وقتی ان‌شا‌الله بچه‌دار شدید. سال دیگه همین موقع. وقتی به بازار می‌روید هدیه‌ای بخرید اگر می‌خوا‌هید هدیه‌ای بخرید اول هدیه برای دختر‌تان بخرید. پیا‌مبر فرمود بین فرزندان‌تان مساوات برقرار کنید، اما اگر یک وقتی هم به سر‌تان زد که تفاوتی قائل بشوید وقتی وارد خانه می‌شوید اول هدیه‌ی دختران‌تان را بهشان بد‌هید بعد بروید سراغ پسر‌ها. چون دختر حساس‌تر است و مراقب عواطف دختران‌تان باشید. اول هدیه‌ی دختر را بهش بد‌هید. باز از آن‌طرف برای این‌که خانم‌ها لوس نشوند و این‌ها روایت دارد که زنی که با شوهرش رقابت و مبارزه می‌کند، مبارزه می‌کند با شو‌هرش، هی می‌خواهد بکَنَد، بگیرد، سهم خودش را بگیرد، حق خودش را بگیرد و این‌ها و وارد چالش می‌شود مدام، اهل سر‌کشی است، اهل خشونت زبانی با شوهرش است، سازگار نیست با شوهر و مطیع نیست؛ این ‌کلمه‌ی مطیع بودن را هم به شما بگم اطاعت سر‌باز‌ی و پاد‌گانی نیست، به معنایی که خانواده‌ یک نهاد اجتماعی است مدیریت می‌شود و طبیعتاً مرد به‌خاطر هم نقش ا‌قتصادیش، مسئولیتش، نقش جنسیش و هر نقشی که دارد، مرد به‌عنوان مسئول خانواده محسوب می‌شود. مرد نباید در خانه دیکتاتوری بکند. حالا من روایتش را می‌خوانم که ‌امیر‌المؤمنین فر‌مودند که اگر در خانه مرد یک فضایی را ایجاد کند که همه باید غذایی را بخورند که آقا دوست دارد، فرمودند این منافق است. فر‌مودند مؤمن کسی ‌است که به میل زنش و بچه‌ها غذا می‌خورد، می‌بیند آن‌ها چه دوست دارند همان را می‌‌خورد. منافق کسی است که خانواده، زن و بچه‌ها هی باید خودشان را تطبیق بدهند با آقا ولو چیزی که این‌ها دوست ندارند چون ‌این می‌خواهد باید آن‌ها هم بخورند. امام علی‌(ع) فر‌مود ‌یک فرق مؤمن و منافق این‌جاست که مؤمن اهل گذشت است، حقوق زن و خانواده‌اش را بر‌ خودش مقدم می‌کند، منافق خودش را همیشه جلو می‌دا‌ند و مستبد است. استبداد نباید باشد اما بالاخره مدیریت خانواده مدیریت اقتصاد خانواده به عهده‌ی مرد است و این مدیریت به معنای دیکتاتوری نباید باشد و ‌نیست. به مفهوم اعمال زور و قدرت نیست، به معنای ‌مفهوم تحکم نیست، به مفهوم پامال کردن حقوق آن‌ها نیست، بلکه مثل یک مسئول کاروانی که مدام دلش ‌می‌سوزد به حال این کاروان، خانمش بچه‌هاش در چه وضعی هستن و دغدغه‌ی آن را داشته باشد، در عین حال در یک جا‌هایی تصمیم می‌گیرد و مدیریت دارد و اطاعتی که گفتند زن از همسرش داشته باشد عنایت به این مسئله دارد. بعد فر‌مودند اگر این حالت ساز‌گاری با شوهر نباشد هی بگوید یکی من یکی تو، چرا این چرا اون، این‌جوری که بشود کم‌کم عشق شوهر به او ضعیف می‌شود و راه خیانت و دوگانگی و بیگانگی باز می‌شود و بعد مرد ممکن است به ظاهر کو‌تاه بیاید ولی در باطن می‌رود کار‌های دیگری می‌کند؛ و این اتفاق دارد می‌افتد و آثار طبیعی است. این را هم باید توجه داشته باشیم. یک تعبیری دارد ویلدورا‌نت می‌گوید به‌طور طبیعی در تمام تاریخ زنان به دنبال تصاحب قلب مر‌دان و مردان به ‌دنبال تصاحب تن زنانند. هر دو دست در کار فریب متقابلند. آن‌وقت در روایات ما دارد که حتی اگر یک همچین خصلت مردانه و زنانه‌ای هم باشد که مطلق نیست، اما فرض کنیم هم که باشد این‌ را باید تبدیل کرد به یک فرصت نه به یک تهدید. نیاز مرد به زن و نیاز زن به مرد، این نیاز این تفاوت بله باعث می‌شود ‌بعضی از حقوق و وظایف‌شان با هم متفاوت باشد اما نباید تبدیل بشود به سوء‌استفاده و خصومت علیه هم. این‌که زن و مرد در انسانیت با هم رقابت بکنند، رقابت مثبت نه رقابت منفی که ‌کدام انسان‌ترند، ‌کدام با گذشت‌ترند، کدام به دیگری بیشتر احترام می‌گذارند. رقابت بکنیم در انسانیت با هم. این‌ها در روایات است. به این معنا که مردان زنانگی کنند و زنان مردانگی. یعنی به‌اصطلاح همان‌طور که جسم و قد و وزن و قدرت بدنی زن و مرد با هم متفاوت است و همان‌طور که اخلاق‌شان، احساسات‌شان، روحیات‌شان، تمایلات‌شان با هن متفاوت است، رفتار‌شان ‌تا جایی ‌که به جنسیت مربوط است با هم ‌متفاوت است. آن‌جایی که به انسانیت‌شان مربوط است مثل هم است. نیاز‌های‌شان، استعداد‌های‌شان، آن بخش انسانی مثل هم هستیم ولی آن بخشی که از آن به بعد یک سری امیال جنسی استعداد‌های جنسی است، نیاز‌های جنسی است، حتی درک و معرفت جنسی. من به شما بگویم، حالا بعضی فمنیست‌ها افراط می‌کنند می‌گویند ما معرفت‌شناسی فمنیستی و مردانه و زنانه داریم. این افراطش غلط است اما در یک حدی، تا حدی که انسانیت معرفت‌شناسی، یعنی درک زنانه و مردانه در واقعیت مثل هم است. از یک حدی به بعد درک زنانه و مردانه هم با هم متفاوت است. یک چیز‌هایی را زن سریع‌تر و بهتر درک می‌کند بخصوص در عرصه‌ی زیبایی‌شناختی، مرد خرفت است آن‌جا و دیر درک می‌کند. یک جایی بعکس است. بعضی از سطوح انواع درک است که مردان در آن نوع درک از ز‌نان قوی‌ترند، خیلی قوی‌ترند. این تفاوت‌‌ها تا یک حدی که انسانیت است مثل هم است. از یک حدی که تفاوت‌های جنسی است دیگر آن‌جا تفاوت‌های جنسی واقعیت دارد و آن تفاوت‌ها را نباید علیه همدیگر ازش استفاده بکنند و نه به معنی تفاوت ارزشی است. یعنی اگر یک نقطه‌ی قوتی ‌زن دارد که مرد ندارد این معنی‌اش این نیست که زن ‌ارزشش بیشتر است و بعکس. سو‌ء‌استفاده هم نکنند. هر کدام نیاز دیگری را باید مرتفع کنند. ببینید خدا‌وند از وقتی که تفاوت‌های جنسی شروع می‌شود یک کاری کرده که نقطه‌ ضعف زن نقطه‌ی قوت مرد باشد، نقطه ضعف مرد نقطه‌ی قدرت زن باشد. برای این‌که به هم نیاز داشته باشند. انتم لباس لهم و هن لباس لکم، اگر درست خوانده باشم و پس و پیش نگفته باشم. یعنی همدیگر را بپوشانند. به هم نیاز داریم. یک جا‌هایی تو ضعیف هستی باید بپذیری، مرد باید بپذیرد زن هم باید بپذیرد که ما مساوی نیستیم در همه‌ی جهات. در انسانیت مساوی هستیم. اما از لحظه‌ای که دیگر جنسیت شروع می‌شود ما با هم متفاوتیم باید هم متفاوت باشیم. این تفا‌وت خوب است. هم به لحاظ جسمانی مرد و زن با هم متفاوت هستند، به لحاظ روان‌شناسی متفاوتند، به لحاظ نقش جنسی‌ای که ایفا می‌کنند متفاوت بلکه متضاد‌ند. بنا‌برای طبیعی‌ست بعضی نقش‌های زن و مرد در خانواده و در جامعه باید با هم متفاوت باشد حتماً به نفع‌شان است. هی ادای همدیگر را نباید در بیاورند، زن ادای مرد و مرد ادای زن را نباید در بیاورد. رقابت در انسانیت آری، در جنسیت نه. ‌این را ببینید مسئله‌ی بسیار مهمی است. دو طرف افراط دارد یکی آن‌هایی که انسانیت زن را لحاظ نمی‌کرد‌ند، یا جریان فمنیستی افراطی که انسانیت مرد را لحاظ نمی‌کند و مرد را دشمن زن تلقی می‌‌کند. گفت زن‌‌هایی که با مرد‌ها ازدواج می‌کنند به اردو‌گاه دشمن پیوستند. نه اون افراط نه این تفریط از این‌طرف که آقا صد درصد این‌ها عین هم هستند، فقط یکی‌شان بچه‌ می‌آورد یکی‌ نمی‌آورد، هیچ تفاوتی با هم ندارند فقط به لحاظ تناسلی یک تفاوت‌هایی دارند. نخیر تفاوت‌ها خیلی جدی است ولی مایه‌ی تفاوت ارزشی نیست، در انسانیت صد درصد مساوی، عند‌الله مساوی. قرآن می‌فر‌ماید هر کدام از شما عمل صالح بکنید من ذکر او انثی، زن و مرد بدون تفاوت. فلن نهینهوا حیات طیبه: زندگی پاکیزه در انتظار شماست. ایمان و عمل صالح در مرد و زن مساوی است. اما نقش و وظایف‌شان، نقش جنسی‌شان، بعضی نقش‌های‌شان در جامعه در خانواده با هم متفاوت است باید هم متفاوت باشد. اصلاً اگر متفاوت نباشد نمی‌توانند با هم زندگی بکنند. یک علت مهم فروپاشی خانواده در دنیای به‌اصطلاح مدرن هم همین است که این تفاوت‌‌‌ها را نمی‌خواهند به رسمیت بشناسند. از آن‌طرف هم سر‌کوب زن و تو‌هین به زن در بعضی جوامع که آن جوهر مشترک انسانی را به رسمیت نمی‌شناسند. یعنی تفاوت جنسی را ازش تفاوت در انسانیت ‌نتیجه می‌گیرند. هر دو غلط است. بعد ببینید رابطه‌ی اونکه عرض کردم عشق رومانتیک و محبت و اعتماد و این‌که منتظر هم باشند زن و شوهر چند ساعت همدیگر را نمی‌بینند واقعاً دل‌شان بخواهد زود‌تر همدیگر را ببینند. نه این‌که از خانه فرار کنند و بگویند زودتر بروم دیر‌تر بیایم که هرچه کم‌تر همدیگر را ببینیم. در بعضی از خانواده‌ها این حالت متأسفانه هست به‌‌خاطر این‌که این اخلاق اسلامی بین ما نیست. یا اخلاق غربی است یا اخلاق وحشی‌گری سنت خود‌مان که حالا نه ربطی به اسلام دارد نه به هیچی، همین‌طور ‌هست. مردی آمد خدمت پیا‌مبر گفت آقا یک خانمی دارم که نظیر ندارد. پیامبر فر‌مودند چطور؟ انّ زوجه اذا دخلتُ تلقتنی: هر وقت می‌روم خانه وارد می‌شوم می‌آید به استقبالم با لبخند و محبت و خسته نباشید به من می‌گوید. اذا خرجنُ شَیِعَتنی: وقتی دارم از خانه می‌روم بیرون من را مشایعت می‌کند و باهام می‌آید تا دم در تا یک مقدار راه همراهم می‌آید و باز با من به خوبی و ‌خوشی صحبت می‌کند. و اذا رعتنی مهموما: وقتی می‌بیند من غمگین هستم یک مشکلی دارم، خواهش می‌کنم دقت کنید زنی که پیامبر تربیت کرده در ‌جامعه‌ی اسلامی. می‌گوید این خانم من وقتی می‌بیند من ناراحتم، (قالت لی) به من می‌گوید من نمی‌توانم غصه‌ی تو را ببینم، چی شده؟ ما یَهُمُک؟ از چه ناراحتی؟ بعد خانمم به من می‌گوید ان کنت تحتمل رزقک، اگر غصه‌ای که ‌داری غصه‌ی پول و دنیا و این‌هاست، فقد تکفل لک بی غیرک: روزی ما را کس دیگری متکفل است، خداوند می‌رساند همان‌طور که تا به حال رسانده، ما از گرسنگی نمردیم بعد از این هم نمی‌میریم. اگر غصه‌ی دنیا می‌خوری، چرا؟ تو به وظیفه‌ات که کار است عمل است خداوند هم تقبل کر‌ده روزی ما را. اما ان کنت تحتمل امر آخرتک، اما اگر غم آخرت داری یعنی این غم تو غم رشد ‌است، غم معنویت است، غم این‌که آیا به وظایفت عمل کردی یا نه، غم عدالت است، غم کمال و انسانیت و مسئولیت‌پذیری است، فَزادَکَ الله هَمّا، خدا این غمت را زیاد کند. ببینید چقدر زیبا. چقدر این خانم حکیم است و چقدر با‌معرفت است. می‌گوید اگر غم مسئولیت و شرافت و غم اخلاق و غم عدالت و غم آخرت است،‌ نگران این هستی که چقدر انسانی چقدر انسان نیستی، خدا این غم را در تو ‌بیشتر کند. اما اگر غصه‌ی پول و خانه و ماشین و این‌هاست چرا آخر؟ این‌ها را ما برای راحتی خود‌مان می‌خواهیم، خود‌مان را برای این‌ها نمی‌خواهیم. پیامبر در جوابش فرمودند ‌که اِنَّ الله عمالً، خدا‌وند در این دنیا ‌کار‌گزارانی دارد، هذه فی عماله، زن تو جزو کارگزاران شریف خداوند است. زن تو جزو یاران خداست.



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha